بچه که بودم دایی عباس رو که میدیدم یه دونه از این اسکناس های 20 تومنی یا 50 تومنیشو بهم میداد تا برم از مغازه احمدیه ته بازارچه آهنشهر آدامس و بستنی قیفی بخرم.

بزرگتر که شدم به کتابای دست داییم نگاه میکردم. اگه شاملو می خوند منم عاشق شاملو میشدم و اگه از شریعتی میگفت میرفتم سخنرانیشا می خریدم. همین که دایی عباس اونایی رو می خوند و نقل قول میکرد واسه من حجت بود.

بی بی سلطونم میگفت قدیم به عموت می گفتم عباس درس بخون. ببین عباس غضنفرا درس خوند مدیری شد.

بعد بهم میگفت بی بی تو کلاس چندی؟

میگفتم 6. میگفت بابو پس هنو مونده…

بهم فهموند ک برای دایی عباس شدن هنوز باید درس می خوندم!

داشتم با خودم فک می کردم از ما بعد از مرگ چه تصویری می مونه؟ نمی دونم، اما این رو میدونم که از دایی عباس نه اون صدای بریده بریده و نه اون موهای ریخته بعد از شیمی درمانیش، بلکه اون خنده ها و صورت گل انداخته و لبخند و چهره فتوژنیکش تو ذهن ما مونده.

وقتی استاد زبانم ازم پرسید.

What is your dream job?

گفتم معلمی. چون داییم معلمه.

به دایی عباس که گفتم. جواب داد: دایی هیشکی از معلمی پولدار نمیشه… معلم عاشق میشه

دایی عباس از میان ما نرفته…

واسه به یاد آوردنش از فعل گذشته استفاده نکنید. دایی عباس همین جاست.

در قلب انسان هایی که دوستش دارن.

در قلب تک تک دانش آموزایی که تربیت کرده و در قلب ما، انسان هایی که داستان ها و جغرافیای حرفاش رو برای نسل های آینده نقل می کنیم.

طوری زندگی کرد که برای بدرقه اش همه اومدن…

گرچه چهره آنها زیر ماسک پوشیده بود اما بهت نگاه و اشک تو چشاشون میگفت این غم سر دراز دارد!

بگذریم…

وقتی تو زمستون سرد میرفتیم کلید خونمون رو از ننه جان بگیریم میدیدیم دلتنگ پسرش شده و زیر لب داره می خونه:

چغوتو بر لب دیوار مایه

چغوتو میپره دیوار به جایه

چغوتو میپره کاریش نداره

چغوتو قاصد عباس مایه…

شاید این دلتنگی واسه حاج ربابه از بین رفته…

اما این غم لامذهب، این سایه دلتنگی یه هفته اس که رو دوش من داره سنگینی می کنه…

یادش همیشه با منه…. حتی وقتی تو صف نونوایی وایسادی موسیقی تو گوشته:

خداحافظ ای همنشین قدیمی…

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته…

خودتو جمع می کنی…

آقا دو تا نون با یه پلاستیک!

دایی میگه تا خدا هست زندگی باید کرد…

ما زندگی رو ادامه میدیم عباس آقا…

اما یادت همیشه سبزه…

دیدار به قیامت

روحت شاد عباس آقا

مرتضی محمدیمشاهده نوشته ها

Avatar for مرتضی محمدی

مرتضی محمدی | فعال حوزه ارتباطات و روابط عمومی | روابط عمومی استراتژیک | Digital PR | داستان برند | روابط عمومی داده محور

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *